جدول جو
جدول جو

معنی ادب طراز - جستجوی لغت در جدول جو

ادب طراز(کَ)
استاد. معلم:
یکچند ادب طراز دیرین
انگیخت حدیث تلخ و شیرین.
فیضی
لغت نامه دهخدا
ادب طراز
ادب تراز آموزنده ادبکار جای ادب ادب گاه
تصویری از ادب طراز
تصویر ادب طراز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گِ رِ تَ / تِ)
طرازندۀ دام. آرایندۀ دام، دامدار. (ناظم الاطباء). تعبیه کننده آلت شکار. صیاد، منصوبه باز، رایزن. (ناظم الاطباء) ، مجازاً مکار. دغاباز. عیّار. فریبنده. گربز. حیله گر. محیل. ج، دام طرازان. (از آنندراج) ، اختراع کننده و مدبر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خِ اَ کَ)
مدح سرای. مدیحه گوی. مدیحه خوان:
کاو به صدر اندر بنشسته به آئین ملوک
همچنان مدح نیوشنده و من مدح طراز.
فرخی
لغت نامه دهخدا
تصویری از اثر طراز
تصویر اثر طراز
تاریخ نویس مورخ، نویسنده مصنف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب طراز
تصویر آب طراز
طراز بنایان که در درون خود آب دارد تراز آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادب ساز
تصویر ادب ساز
ادب سازنده، تربیت کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آب طراز
تصویر آب طراز
((طَ))
آب تراز، طراز بنّایان که در درون خود آب دارد، تراز آبی
فرهنگ فارسی معین